هی روزگار...
...حرف دل
مي خواهم بنويسم...اما چه چیز را نمیدانم!!!
درباره وبلاگ


یه وقتایی خودمو بغل میکنم و میگم!!! غصه نخور دیووونه...من که باهاتم



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 199
بازدید کل : 2673
تعداد مطالب : 69
تعداد نظرات : 74
تعداد آنلاین : 1


نويسندگان
مهربونی

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 21 فروردين 1392برچسب:, :: 23:57 :: نويسنده : مهربونی

دل من دل قشنگم چرا اینقدر بامن لجبازی میکنی؟؟؟

دوباره شروع شد؟؟؟

بی حس و حال بودن

بی خود و بی جهت دلتنگ شدن

گریه کردن های بی بهانه

کاش لااقل میدونستم دلم واسه کی واسه چی تنگ میشه؟؟؟

کاش میدونستم چشمام به خاطر چی به خاطر کی بارونی میشه؟؟؟

کاش میدونستم دلم چی میخواد حرف حسابش چیه؟؟؟

شدم یه آدم بی انگیزه...خودمم نمیدونم چی میخوام؟؟؟

نمیدونم شاید...شاید دلم واسه داداشم تنگ شده...آخه دیروز باهاش حرف زدم...گاهی وقتا از اینهمه دوست داشتن بدم میاد ولی بعدا پشیمون میشم چون واقعا عاشقشم واز دوست داشتنش خسته نمیشم.

خدا کجای راه رو اشتباه رفتیم که اینجوری باید ازهم دور باشیم...خداجون خدای مهربانم مراقبش باش.

چند وقت پیش محمدم بهم اس داد همین که اسمشو میبینم بدون اینکه متنو بخونم کلی ذوق میکنم جوری که همه از قیافه ام متوجه میشن کی واسم پیام داده...بعد داداش کوچیکم به خانمش گفت این(یعنی من)محمد رو بیشتر ازهمه دوست داره ومحمد هم بیشتر از ما به این محبت میکنه و دوسش داره.خوب حسودیشون میشه دیگه...چون بعضی وقتا جوری دلتنگش میشم و گریه میکنم که بدون آرامبخش محاله آروم بشم.قربونش برم الهی

خدا جون حواست بهش باشه مراقبش باش.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: